در گفتگو با دکتر محمدرضا نوروزي، جراح و متخصص بيماريهاي کليه و مجاري ادراري و عضو هيات علمي دانشگاه علوم پزشکي تهران ، به راههاي پيشگيري از اين بيماري و تشخيص زودهنگام مشکلاتي که منجر به بروز اين بيماري ميشوند، پرداختهايم.
براي اينکه با نارسايي کليه آشنا شويم، احتمالا ضرورت دارد که در ابتدا مختصري از شرح وظايف کليهها را بدانيم. درست است؟
بله، کليه ها دو عضوي هستند که در پشت و نيمه فوقاني شکم قرار دارند. نقش کليهها اين است که مواد زايد و حاصل از سوخت و ساز بدن را که در آب حل ميشوند، از بدن خارج کنند. پس عملکرد مهم کليهها دفع مواد زايد از طريق ادرار است. حدود 20 درصد از خون بدن در هر لحظه در داخل کليهها جريان دارد و کليه موظف است مواد زايد را از خون گرفته و مجددا خون تميز را به داخل رگها برگرداند. در واقع اين مسير حالت يک صافي را دارد. اين صافي برخي از مواد را که به درد بدن ميخورد، بازجذب ميکند و مواد زايد باقيمانده را از مسيرهاي پر پيچ و خم عبور ميدهد.
مواد زايد در نهايت با مقدار متناسبي از مايع در لگنچه کليه جمع ميشود. سپس از طريق لوله هايي به نام حالب به داخل مثانه ميريزد. سپس فرد احساس ادرار کرده و آن را دفع ميکند.
اين مواد زايد چه چيزهايي هستند؟
مواد زايد بسته به حجم مايعي که با آن حرکت ميکنند، متفاوت هستند. وقتي ادرار غليظ يا پُررنگ باشد، مفهوماش اين است که مواد زايد با حجم کمي مايع دفع ميشوند و گاهي اوقات نيز برعکس است؛ يعني افراد مايعات فراواني مينوشند و حجم مايع بدن زياد شده و ادرار، رقيق و کم رنگ مي شود، يعني مواد زايد با حجم بيشتري از مايع دفع ميشوند.
اما به هر حال مهم است اين است که ما محصول نهايي مواد خارجي مثل غذاهاي مصرفي و يا حتي مواد زايدي که حاصل از بافتهاي بدن است را دفع ميکنيم.
خب، بعد از اين مقدمه، لطفا برايمان بگوييد نارسايي کليه چگونه ايجاد ميشود؟
اگر به هر علتي، آسيبي به بافتهاي داخلي کليه وارد شود و صافي کليه نتواند عملکرد مناسبي داشته باشد، يا خون کافي به داخل کليه نرسد و يا مواد زايد به هر علتي نتوانند دفع شوند، بافت کليه و قسمتي که نقش اين پاکسازي را بر عهده دارد، دچار آسيب شده و سلولهاي آن به تدريج مي ميرند. در نتيجه مواد زايد در داخل بدن انباشته ميشوند و مقدار مواد نيتروژندار، اوره و مواد زايد حاصل از سوخت و ساز بدن در خون بالا ميرود و از آنجا که اين مواد سمي هستند، ميتوانند به قسمتهاي مختلف بدن مانند مغز، کبد و ... آسيب وارد کنند و باعث بروز علايمي همچون خوابآلودگي و بيحالي در بيمار شوند و حتي ممکن است فرد به حالت کُما برود.
پس نارسايي کليه، اختلال در عملکرد کليهها براي پاکسازي مواد زايد از داخل بدن است؟
بله! اما جالب است بدانيد نه تنها يک کليه، بلکه حتي بخشي از يک کليه هم ميتواند کارکرد بدن را کنترل کند؛ يعني اگر يک کليه از بدن خارج شود، کليه ديگر با بزرگ کردن سلولهايش، همه کار بدن را بر عهده ميگيرد و يا اگر فقط بخشي از يک کليه سالم باشد، همان بخش سالم هم ميتواند کارکرد بدن را کنترل کرده و مواد زايد را دفع کند.
مهمترين علل بروز نارسايي کليه چه هستند؟
اين علل به دو گروه تقسيم مي شوند:
الف) بيماريهايي که به صورت اوليه باعث نارسايي آن مي شوند، يعني خود نسج کليه دچار آسيب و التهاب ميشود، مثل بيماري گلومرونفريت (التهاب گلومرول ها). گلومرول بافتي است که در داخل کليه نقش صافي را بر عهده دارد.
گاهي پيلونفريت يا عفونت کليه باعث نارسايي کليه مي شود که معمولا اين بيماران با درد پهلو و تب و لرز مراجعه ميکنند.
برخي از بيماريها هم به صورت مادرزادي کليهها را درگير ميکنند، مثل عدم رشد کافي کليه در دوران جنيني.
برخي از عوامل هم مربوط به يک بيماري ديگر هستند؛ مثل يک بيماري عمومي مانند لوپوس که کليهها را هم درگير ميکند. اين گونه بيماريها معمولا غيرقابل پيشگيري هستند، اما برخي از بيماريها مثل سنگ کليه را مي توان درمان کرد. وجود سنگ در کليه سبب ميشود راه خروج ادرار بسته شده و ادرار خوب تخليه نشود، در نتيجه تجمع ادرار به نسج کليه فشار وارد ميکند و فشار معکوس ايجاد ميشود. بنابراين خونرساني به کليه کم شده و کمکم سلولهايي که داخل کليه هستند، به دليل کمبود خون دچار آسيب ميشوند.
عامل ديگر ريفلاکس در دوران نوزادي و کودکي است، يعني ادرار به علل مختلف از سمت مثانه به کليه پس زده ميشود که ميتواند به دليل مختل بودن سيستم عصبي مثانه يا مختل بودن سيستم مقاومت حالبها در داخل مثانه باشد، در نتيجه هنگامي که کودک ميخواهد ادرار کند، به جاي آنکه ادرارش خارج شود، مقدار زيادي از آن به سمت کليهها حرکت کرده و همان فشار معکوس را ايجاد ميکند. در نتيجه ميتواند به سلولهاي کليه آسيب برساند.
ب) برخي علل هم به صورت ثانويه به کليه آسيب مي زنند، مثل بيماري ديابت و فشار خون بالا. در واقع در يکي دو دهه اخير اين دو بيماري از علل اصلي نارسايي کليه بودهاند.
جالب است بدانيد که هم پُرفشاري خون ميتواند موجب آسيب کليه شود و هم نارسايي کليه ميتواند پُرفشاري خون ايجاد کند.
ابتلا به اين مشکل چه علايمي به همراه دارد؟
به علت جمع شدن مواد زايد در بدن، علايمي مانند خارش (به دليل بالا رفتن اوره)، بيحالي و سستي، فراموشي، کاهش تمايلات جنسي ، تهوع مداوم، خستگي، ورم اندامها و بدن ديده مي شوند. در نارسايي شديد که کليه نميتواند آب و مواد زايد را دفع کند، آب در داخل بدن مانده و سبب ورم پاها، دستها و صورت ميشود و در نتيجه وزن هم افزايش پيدا ميکند.
براي پيشگيري از آن چه بايد کرد؟
ببينيد؛ کليه ها خيلي دير نارسا ميشوند و يکي از موارد مهم در پيشگيري اين است که افراد در سير بروز نارسايي کليه، زود متوجه مشکلشان شوند. ميتوان بعضي از بيماريها را که در ايجاد نارسايي کليه نقش دارند، سريعا درمان کرد؛ مثلا فشار خون بالا و بيماري قند را بايد کنترل کرد تا کار به جايي نرسد که نارسايي کليه ايجاد کند. همچنين مصرف نمک، آب و پروتئين را هم بايد تنظيم کرد تا دچار مشکل نشد.
در گفتگو با دکتر محمدرضا نوروزي، جراح و متخصص بيماريهاي کليه و مجاري ادراري و عضو هيات علمي دانشگاه علوم پزشکي تهران ، به راههاي پيشگيري از اين بيماري و تشخيص زودهنگام مشکلاتي که منجر به بروز اين بيماري ميشوند، پرداختهايم.
براي اينکه با نارسايي کليه آشنا شويم، احتمالا ضرورت دارد که در ابتدا مختصري از شرح وظايف کليهها را بدانيم. درست است؟
بله، کليه ها دو عضوي هستند که در پشت و نيمه فوقاني شکم قرار دارند. نقش کليهها اين است که مواد زايد و حاصل از سوخت و ساز بدن را که در آب حل ميشوند، از بدن خارج کنند. پس عملکرد مهم کليهها دفع مواد زايد از طريق ادرار است. حدود 20 درصد از خون بدن در هر لحظه در داخل کليهها جريان دارد و کليه موظف است مواد زايد را از خون گرفته و مجددا خون تميز را به داخل رگها برگرداند. در واقع اين مسير حالت يک صافي را دارد. اين صافي برخي از مواد را که به درد بدن ميخورد، بازجذب ميکند و مواد زايد باقيمانده را از مسيرهاي پر پيچ و خم عبور ميدهد.
مواد زايد در نهايت با مقدار متناسبي از مايع در لگنچه کليه جمع ميشود. سپس از طريق لوله هايي به نام حالب به داخل مثانه ميريزد. سپس فرد احساس ادرار کرده و آن را دفع ميکند.
اين مواد زايد چه چيزهايي هستند؟
مواد زايد بسته به حجم مايعي که با آن حرکت ميکنند، متفاوت هستند. وقتي ادرار غليظ يا پُررنگ باشد، مفهوماش اين است که مواد زايد با حجم کمي مايع دفع ميشوند و گاهي اوقات نيز برعکس است؛ يعني افراد مايعات فراواني مينوشند و حجم مايع بدن زياد شده و ادرار، رقيق و کم رنگ مي شود، يعني مواد زايد با حجم بيشتري از مايع دفع ميشوند.
اما به هر حال مهم است اين است که ما محصول نهايي مواد خارجي مثل غذاهاي مصرفي و يا حتي مواد زايدي که حاصل از بافتهاي بدن است را دفع ميکنيم.
خب، بعد از اين مقدمه، لطفا برايمان بگوييد نارسايي کليه چگونه ايجاد ميشود؟
اگر به هر علتي، آسيبي به بافتهاي داخلي کليه وارد شود و صافي کليه نتواند عملکرد مناسبي داشته باشد، يا خون کافي به داخل کليه نرسد و يا مواد زايد به هر علتي نتوانند دفع شوند، بافت کليه و قسمتي که نقش اين پاکسازي را بر عهده دارد، دچار آسيب شده و سلولهاي آن به تدريج مي ميرند. در نتيجه مواد زايد در داخل بدن انباشته ميشوند و مقدار مواد نيتروژندار، اوره و مواد زايد حاصل از سوخت و ساز بدن در خون بالا ميرود و از آنجا که اين مواد سمي هستند، ميتوانند به قسمتهاي مختلف بدن مانند مغز، کبد و ... آسيب وارد کنند و باعث بروز علايمي همچون خوابآلودگي و بيحالي در بيمار شوند و حتي ممکن است فرد به حالت کُما برود.
پس نارسايي کليه، اختلال در عملکرد کليهها براي پاکسازي مواد زايد از داخل بدن است؟
بله! اما جالب است بدانيد نه تنها يک کليه، بلکه حتي بخشي از يک کليه هم ميتواند کارکرد بدن را کنترل کند؛ يعني اگر يک کليه از بدن خارج شود، کليه ديگر با بزرگ کردن سلولهايش، همه کار بدن را بر عهده ميگيرد و يا اگر فقط بخشي از يک کليه سالم باشد، همان بخش سالم هم ميتواند کارکرد بدن را کنترل کرده و مواد زايد را دفع کند.
مهمترين علل بروز نارسايي کليه چه هستند؟
اين علل به دو گروه تقسيم مي شوند:
الف) بيماريهايي که به صورت اوليه باعث نارسايي آن مي شوند، يعني خود نسج کليه دچار آسيب و التهاب ميشود، مثل بيماري گلومرونفريت (التهاب گلومرول ها). گلومرول بافتي است که در داخل کليه نقش صافي را بر عهده دارد.
گاهي پيلونفريت يا عفونت کليه باعث نارسايي کليه مي شود که معمولا اين بيماران با درد پهلو و تب و لرز مراجعه ميکنند.
برخي از بيماريها هم به صورت مادرزادي کليهها را درگير ميکنند، مثل عدم رشد کافي کليه در دوران جنيني.
برخي از عوامل هم مربوط به يک بيماري ديگر هستند؛ مثل يک بيماري عمومي مانند لوپوس که کليهها را هم درگير ميکند. اين گونه بيماريها معمولا غيرقابل پيشگيري هستند، اما برخي از بيماريها مثل سنگ کليه را مي توان درمان کرد. وجود سنگ در کليه سبب ميشود راه خروج ادرار بسته شده و ادرار خوب تخليه نشود، در نتيجه تجمع ادرار به نسج کليه فشار وارد ميکند و فشار معکوس ايجاد ميشود. بنابراين خونرساني به کليه کم شده و کمکم سلولهايي که داخل کليه هستند، به دليل کمبود خون دچار آسيب ميشوند.
عامل ديگر ريفلاکس در دوران نوزادي و کودکي است، يعني ادرار به علل مختلف از سمت مثانه به کليه پس زده ميشود که ميتواند به دليل مختل بودن سيستم عصبي مثانه يا مختل بودن سيستم مقاومت حالبها در داخل مثانه باشد، در نتيجه هنگامي که کودک ميخواهد ادرار کند، به جاي آنکه ادرارش خارج شود، مقدار زيادي از آن به سمت کليهها حرکت کرده و همان فشار معکوس را ايجاد ميکند. در نتيجه ميتواند به سلولهاي کليه آسيب برساند.
ب) برخي علل هم به صورت ثانويه به کليه آسيب مي زنند، مثل بيماري ديابت و فشار خون بالا. در واقع در يکي دو دهه اخير اين دو بيماري از علل اصلي نارسايي کليه بودهاند.
جالب است بدانيد که هم پُرفشاري خون ميتواند موجب آسيب کليه شود و هم نارسايي کليه ميتواند پُرفشاري خون ايجاد کند.
ابتلا به اين مشکل چه علايمي به همراه دارد؟
به علت جمع شدن مواد زايد در بدن، علايمي مانند خارش (به دليل بالا رفتن اوره)، بيحالي و سستي، فراموشي، کاهش تمايلات جنسي ، تهوع مداوم، خستگي، ورم اندامها و بدن ديده مي شوند. در نارسايي شديد که کليه نميتواند آب و مواد زايد را دفع کند، آب در داخل بدن مانده و سبب ورم پاها، دستها و صورت ميشود و در نتيجه وزن هم افزايش پيدا ميکند.
:: بازدید از این مطلب : 303
|
امتیاز مطلب : 115
|
تعداد امتیازدهندگان : 31
|
مجموع امتیاز : 31